دلتنگی...
سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۳۸ ب.ظ
کاش هفت ساله بودم
روی نیمکت چوبی می نشستم
مداد سوسماری در دست
با صدای تو دیکته می نوشتم
تو می گفتی بنویس دلتنگی
دلتنگی...
من آن را اشتباه می نگاشتم
اخمی بر چهره می نشاندی و من
به جبران
دلتنگی را هزار بار می نوشتم!
هزار بار....
سلوووووووووووووووووووووووم
میدونم دلت برام تنگ شده بود
قشنگ بود