˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

... به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

... به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

........ دلــــــم یک جمکــران دو نفـــره میخواهد .........
.............. یک گنبـــد فیــــــــــرو زه ای و ................
.................. یک دل سیـــــــر سکوت ..................

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

✜✜ اَللّهُــــــمَّ کُنْ لِوَلِیِّــــــکَ الْحُجَّــــةِ بْنِ الْحَسَـــــنِ ✜✜
✜✜ صَلَواتُـــــکَ عَلَیْــــــــهِ وَعَلــــــــــى آبائِـــــــــــهِ ✜✜
✜✜ فـــی هـــذِهِ السّاعَـــــةِ وَ فــــی کُـلِّ ساعَـــــةٍ ✜✜
✜✜ وَلِیّــــــاً وَحافِظـــــــــــاً وَ قائِــــــــداً وَ ناصِـــــــراً ✜✜
✜✜ وَ دَلیـــــــــلاً وَ عَیْنـــــــــاً حَتّــــــــى تُسْکِنَــــــهُ ✜✜
✜✜ أَرْضَـــــــکَ طَوْعـــــاً وَ تُمَتِّعَـــــــهُ فیــــها طَویــلاً ✜✜

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

...........همان روز که غرق دنیای خودم بودم.............
...................شهادت از پیشم رفت....................
......................بی خداحافظی ........................

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۸
مرداد
۹۲



باده ها را یک یه یک خوردید

* مبارکـــــــــ   بادتـــــان *

من خمــــارم !

از چـــه رو....

پیمانه خالــــــی کرده اید....؟!!!

  • ღ فاطمه ღ
۲۴
مرداد
۹۲
"بسم الله الرحمن الرحیم"


 دیالوگ جالب کلاه پهلوی:

فرخ:

خانواده های اصیل و با فرهنگ حاضر نیستن به این راحتی اعتقاداتشونو کنار بذارن

 اما بجاش آدمای بی بته و بی فرهنگ مثله کریم وعالیه خیلی راحت تغییر می کنن

و به همه ی اعتقاداتشون پشت می کنن و تغییر ظاهر می دن!

  • ღ فاطمه ღ
۲۳
مرداد
۹۲

 


اللــ ه اکبــر . . .

چکــ فــردا !

فـوتـبـال امشبــ !

چــرا زنگــ نـزد !

کـاش یـارو رو میـزدمـ!

شهـریـ ه دانشـگاه !

فـردا شبـــ مهمـونـی دعـوتیم!

عجبــ مـاشینی بـود تـوی دانـشگـاه!

فـلانـی خیـلی افـاده ای بـود !

چـ ه کسـی تـاییـد صـلاحیتــ میشـ ه؟

کـی رأی میـاره ؟

چـرا کسـی نظـر نمیــذاره؟!!! . . .


السـلام علیـکم و رحمـة اللــ ه و بــرکـاتــ ه !


گـاهـی در نمـازهای مـا همـ ه چی هستـــ الا " خـدا " .


 .: دل نوشت :.

 
مهدی جان(عج)


مدام گله داریم بر لب

که سایه شما سنگین شده است آقا

ولی . . .

حواسمان نیست که این بار گناه ماست

که سنگین شده است و نمی گذارد

گردن ما بالا بیاید

وگرنه شما که همیشه بر سر ما حاضری ...


 .: پی نوشت :.


دعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا یادتـــــــــــــــــــــــــــــــون نــــــــــره :)

 

  • ღ فاطمه ღ
۲۲
مرداد
۹۲

به شوخ طبعی شهره بود !!

 یک روز دیدم پوتین هاشو به گردن آویزان کردو داد می زد :

« کی می خواد پوتینشو واکس بزنه !»

 همه تعجب کردن ! آخه ممد آقا و این حرفا، به گروه خونش نمی خوره! کی متحول شده که ما خبر نداریم .

 خیلی از رزمنده ها پنهانی این کارو می کردن اما ممد دیگه علنیش کرده بود.

بالاخره طاقت نیاوردم و از پشت سرش حرکت کردم ببینم چی می شه .

یکی از رزمنده ها که اولین بار اعزامش بود وشاید ایثار رزمنده  ها رو شنیده بود اومد جلو گفت :

« من»

 ممد هم بلافاصله پوتینشو از گردنش بیرون آورد و گفت :

« پس بی زحمت اینو هم واکسش بزن!»

بی چاره رزمنده خشکش زده بود نمی دونست چی بگه!

  • ღ فاطمه ღ
۲۱
مرداد
۹۲

گناه! خروار خروار به دل آدم وارد می شود،

و با او عجین می شود و مثقال مثقال باید خارج شود!

مصیبت است تطهیر دل گناه گرفته!......

خدا باید کمکمون کنه....


.: درد نوشت :.

منــــــــ خیلیــــــــ خسته امـــــ خــــــدا ...

توانـــــــــ ِ دعـــا کردنـــــ همـــــ ندارمــــــ ـ ـ !

هستــــــــــــــــــی ؟!

فقطـــ مـــی توانمـــــ بگویمــــ بــاور دارمـــــ هستیـــــــ ـ ـ ...

به کدامــــ روایتـــــ نمی دانمــــ ـ ـ ...

ولـــــــــــی هستــــــــــی !
  • ღ فاطمه ღ
۲۱
مرداد
۹۲

کار زیادیـــــــ  نکــــــــــــردمــ ـ ـ ... !

بـــه دنیـــــــــا آمــــدمــ‌ ـ ـ ...

دوستتــــــ داشتمــ ـ ـ ...

و از دنیا رفتمــ ـ ...!


.: دل نوشت :.

ســـر بهـ  هـــــوا نیستــــــــمـــ ـ ـ

اما همیشــــــــهـ  چشـــــــــم  بهـ  آســــــــــمان دارمــ ـ ـ

حالــــ عجیبیستـــــــــ  دیدنــــــ همـــــــــــــان آسمانــــــــــــی کهــ ـ‌ ـ

شایــــد تو تا دقایقـــــــــی پیشـــــــ  بهـ  آنــــــــ  نگاه کردهــ  باشیــــــــ ـ ـ . . .

 

  • ღ فاطمه ღ
۱۶
مرداد
۹۲

بسم الله...

سلام علیکم خدمت دوستان همیشه همراه

از دیروز تاحالا یه چیزی فکرمو مشغول کرده

حیفم اومد براتون ننویسم

دیروز افطاری دعوت بودیم خونه دوستم

سر بحث باز شد رو اسم بچه

خلاصه یکی فاطمه

یکی محمد حسن

یکی امیر علی

یکی نازنین فاطمه

نازنین زهرا

فاطمه حسنی

سلاله فاطمه

فاطمه زهرا

محمد مهدی

محمد حسین

امیر رضا

اوووووووووووووووووووووو

همینجوربروتا ...!!

صاب خونه برگشت گفت

بچه ها شنیدم

مادرایی که اسم پسرشونو حسین میذارن

هر وخ که بچه شونو صدا میزنن

حضرت زهرا میگه با حسین منی یا حسین خودت

اگه با حسین منی که لب تشنه بین دوتا نهر آب شهیدش کردن

اگه با حسین خودتی که خدا برات نیگرش داره

حالا من بین محمد حسین و محمد مهدی مونددددددددددددددددددم!!

هممون اینجوری شدیم

تنها کاری که اون لحظه میتونستیم بکنیم سکوت بود!!


.: پی نوشت :.

خاک راهم قیمتی کردی عزیز

روی مهرت را دیدم

نوشته تربت اعلی

مال کربلا....


 

  • ღ فاطمه ღ
۱۶
مرداد
۹۲
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۴۹
  • ღ فاطمه ღ
۱۴
مرداد
۹۲

زنگ زدم به سهراب پرسیدم "قایقت جا دارد"
.
.
.
.
.
.
صدا آمد :از بی ادبان!

فهمیدم اشتباهی شماره لقمان رو گرفتم، قطع کردم ...!

  • ღ فاطمه ღ
۱۳
مرداد
۹۲



اولین روز بارانی را به خاطر داری؟

 غافلگیر شدیم، چتر نداشتیم، خندیدیم،

دویدیم و به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم




دومین روز بارانی چطور؟

پیش بینی اش را کرده بودی، چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم. سعی

می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود




وسومین روز چطور؟

 گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری.

چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. 




و چند روز پیش را چطور؟


 به خاطر داری که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور

بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم

دورتر راه برویم...

فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو...

  • ღ فاطمه ღ