لحظه هایی هست...
دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۴۶ ب.ظ
لحظه هایی هست که دلت میخواهد ارام بنشینی و
تکیه کنی بر چیزی
بر جایی
نه بر کسی
که مدتهاست از تکیه کردن به ادم ها پرهیز کرده ای
میترسی از اینکه در اوج ارامش یکی پشتت را خالی کند
و روی هوا معلق بمانی
لحظه هایی هست که نمیتوانی حتی بر باد هم تکیه کنی
شاید تند بوزد و از جا بدرت کند
شاید ارام بوزد و پشتت را نوازش دهد
و شاید وزیدن را متوقف کند
آموخته ای که تکیه کردن را فراموش کنی و
چگونه محکم ایستادن را بیاموزی
اموخته ای که محکم بایستی
راسخ
قاطع
انقدر که اگر بادی،گرد بازی،بوزد هیچ نفهمی
وتنها باستی
تنهای تن ها
.
.
.
- ۹۲/۰۱/۲۶