این روز ها تمام دغدغه ام این است
جایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من...
خدایا دستانم به آسمان نمیرسد...
اما تو که دستت به زمین میرسد...
بلندم کن...
.....
....
...
..
.
- ۱ نظر
- ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۵۰
این روز ها تمام دغدغه ام این است
جایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من...
خدایا دستانم به آسمان نمیرسد...
اما تو که دستت به زمین میرسد...
بلندم کن...
.....
....
...
..
.
خـــــــــــــــــــــــدای من
دســــــــتانــــــــت که در دستان من باشد
هــــــــــیچ کــــــــــس مــــــــرا دست کم نمیگیرد
شعاع مهربانیت را
روز به روز زیادتر کن
آنقدر که روزی بتوانی
همه را در آن جای دهی
آن وقت تا خدا فاصله ای نیست...
در نوبتی دوباره دلـــــــت را مرور کن
از غــــــــم به هر بهانه ممکن عبور کن...
گیرم تمام راه تـــــــو مسدود شد بگرد
یک آسمان تازه و یک جــــــــاده جور کن...
تا به حال صدای قدم های خدا رو شنیدی؟؟!!
حتما شنیدی!
شنیدی و فراموش کردی که هست
که نزدیکه!!!
خیلی نزدیک..!
کافیه دستت رو روی قلبت بگذاری!
حالا نه تنها می شنوی
بلکه حس می کنی بودنش رو
لمس می کنی حضورش رو!
اونی که درکش کردی صدای قدم های خداست!
قدم هایی که به سمت توست!
و برای توست!
خدایی که در درون توست!
با تو راه می رود! می نشیند! کلام می گوید!
صدایت می زند!
و بودن را به تو هدیه می دهد
چرا که دوستت دارد...!
وقتی عقربهایش به سمت خـــــــــــــــــدا میایستد
آرام مـــــیشــــــــود...