˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

... به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

... به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

........ دلــــــم یک جمکــران دو نفـــره میخواهد .........
.............. یک گنبـــد فیــــــــــرو زه ای و ................
.................. یک دل سیـــــــر سکوت ..................

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

✜✜ اَللّهُــــــمَّ کُنْ لِوَلِیِّــــــکَ الْحُجَّــــةِ بْنِ الْحَسَـــــنِ ✜✜
✜✜ صَلَواتُـــــکَ عَلَیْــــــــهِ وَعَلــــــــــى آبائِـــــــــــهِ ✜✜
✜✜ فـــی هـــذِهِ السّاعَـــــةِ وَ فــــی کُـلِّ ساعَـــــةٍ ✜✜
✜✜ وَلِیّــــــاً وَحافِظـــــــــــاً وَ قائِــــــــداً وَ ناصِـــــــراً ✜✜
✜✜ وَ دَلیـــــــــلاً وَ عَیْنـــــــــاً حَتّــــــــى تُسْکِنَــــــهُ ✜✜
✜✜ أَرْضَـــــــکَ طَوْعـــــاً وَ تُمَتِّعَـــــــهُ فیــــها طَویــلاً ✜✜

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

...........همان روز که غرق دنیای خودم بودم.............
...................شهادت از پیشم رفت....................
......................بی خداحافظی ........................

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۶
تیر
۹۲



وقتی که رئیس جمهور منتخب بی حجابی را بی عفتی نمیداند ...

باید عادت کنم که من و ارثیه ی مادری در اقلیت باشیم ...


اما اگر روزی برسد که من باشم و چادرم و شهر باشد و بی حجابی هایش ...


باز هم با افتخار سر میکنم یادگار مادر را...

  • ღ فاطمه ღ
۱۶
تیر
۹۲



شیخ رجبعلــی خیاط:


چشمت به نامحرم می‌افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی!!

اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو:


((یـــــا خیر حبیب و محبوب... ))

  • ღ فاطمه ღ
۱۳
تیر
۹۲
  • خانه شماره یک:
 نصف شب است، مهدی سرش را بالا می‌آورد و فاطمه سادات را که معصومانه خوابیده تماشا می‌کند،

 از روی میز کنار تخت گوشی موبایلش را در می‌آورد و سرش را در گوشی فرو می‌کند.

پیامکی می‌نویسند:

 "بیداری خوشکل؟" ارسال می‌کند به مهندس علوی... دوباره فاطمه سادات که معصومانه خوابیده را تماشا می‌کند.

دستی به موهایش می‌کشد و نوازشش می‌کند... دوباره سرش را می‌کند در گوشی...
  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲


یا ثامن الحجج دل ما وا نمی‌شود ..!


خیلی تلاش کرده‌ام، اما نمی‌شود ..!


هر جا که رفته‌ام و به هر کس که گفته‌ام، گفته است:


به دست من گره‌ات وا نمی‌شود ..!


اصلاً به هر که رو زده‌ام گفته با تشر:


هر جا که می‌روی برو ! اینجا نمی‌شود ..!


نازم به شاعرت که چه زیبا سروده است:


وقتی دل شکسته مداوا نمی‌شود ..!


دستت بزن به دامن سلطان که هر جواب از او شنیده می‌شود


الّا، « نمی‌شود » ..!


حالا من شکسته دل خستهٔ غریب رو کرده‌ام به سوی تو آقا، نمی‌شود؟ . . .

  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲



نگاه دلم


به
باب المرادتان



دوخته شده . . .



کاش
دلم را از این وادی


لحظه ای عبور میدادم. . .

 

  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲



رو بـه قـبلـه مـی نـشـیـنـم. . .

خـسـتـه بـا حـالـی عـجـیـب از تـه دل مـی گویــــم. . .

اَنـتَ فـی قَـلـبی عَـزیـز ...  



  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲



کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم؛

مثل هایی که صبح، زنگ می زنند؛

و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم؛

بعد می فهمیم که خیلی شده ...!

  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲
وقتی داری نزدیک میشی به حرم ...

اینجوری میبینش ...

آخه اشک پر میشه تو چشات


________________________

بــه قــول مــعــروفــــ :

چشـمــم از اشــ ک پــُـر و عـــکــــ س حــــرم مـــیلـــرزد...



  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲

دیگه هیچی ندارم بگم




  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲


با نزدیک شدن ماه رمضان این سوال باز پیش می آید ::

" خدایا فرو دادن این همه بغض روزه را باطل نمی کند ؟ "
  • ღ فاطمه ღ