مرحله جدید طرح امنیت اخلاقی در پایتخت با اهدای گل
به بانوانی که حجاب و پوشش مناسب داشتند آغاز شد...
- ۷ نظر
- ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۵۲
مرحله جدید طرح امنیت اخلاقی در پایتخت با اهدای گل
به بانوانی که حجاب و پوشش مناسب داشتند آغاز شد...
ماه که بالا می آید
تو نوشته میشوی
با تمام بودنت
که پیشانی ات ماه بود
چشمهایت خورشید
خنده هایت ستاره های درخشان
ماه می رود که آفتاب شود
باد می اید
کاغذهایم ...تورا با خود میبرد
می شود ماه را با دست هایت نگه داری غروب نکند؟
میخواهم درها و پنجره ها رو چفت کنم
و تو را
برای همیشــه بنویسم...
وقتی که در ایوان دلتنگی هایت می نشینی
وقتی که پشت یک پنجره بارانی ، بی هوا شاعر می شوی
وقتی دیگر کسی برای شنیدن جمله هایت
به اندازه لحظه ای فرصت نمی گذارد
کسی هست که می شود به او پناه برد
کسی که شب دلتنگی ها را با او می توان قسمت کرد
یک نفر هست ،
یک نفر که تا خواب دوباره چشمهایت با توست
شب دلتنگی هایت را با او قسمت کن ... تنها با او ...
به طرز عجیبی وختی این عکسو دیدم دلم براش سوخت
نمی دونم واقعا چرا!!!
ادم دلش میخواد بغلش کنه بهش بگه اون فقط یه عروسکه
یه عروسک برا همه
برا همه....
شاید یعضی وقتا ادما یه مخاطبایی رو خاص میبینن
ولی خاص که هیچی ماستم نیستن....
کاش میشد بهش(بهشون)فهموند.....
فهموند که ادم انقد ساده دل نمیبنده
خدایا کمکشون کن....
...........همین...........
..............فاطمه..............
آه ازین چشم های بی لیاقت
تو
باشی و ما تو را
نبینیم!؟
آه ازین دل بی لیاقت
تو
غریب باشی و ما را غم نباشد!؟
آه ازین همه بی غیرتی
تو « هل من ناصر » بگویی
و ما این همه کر!؟
چند جمعه مانده تا
لایق شدنمان ارباب؟
برای بیداریمان دعا می خوانی دلشکسته ی من؟!!
.
آمـدنـت را مــی داد ...
.
.
در دلــم غوغـایـی است که فقـط ظهـورت
.
آرامـم مــی کند.
هنوز هم در گیر و دار این بازار دلم گاهی با خداست
هر چند اسیر دیو پلید نفس
و هراز چند گاهی سیلی سنگین از این دیو پلید می خورم
اما باز صورتم را رو به درگاه هستی بخش نگه می دارم
و نگاهی از سر ناچاری و انتظار به ان درگاه میکنم
و منتظرم که فرمانی از ان بالا برسد
نداشته ها و تنهایی های کوچک
با چیزها و آدمهای کوچک پر میشوند ؛
نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ،
فقط با خدا
مهم نیست در این زمین خاکی چقدر تنها باشیم
و چقدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد
و وقت انسانها برایمان کم ...
شکر که خدا هست
و او جبران تمام دلتنگیها و مرهم تمام زخمهاست
هر وقت دلت خواست ،
مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد ، در قلبت
و به دستان خالی ات نگاه نکن ،
تو فقط خانه ی دلت را برایش نگهدار ، اسباب پذیرایی با اوست