˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

... به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

... به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

........ دلــــــم یک جمکــران دو نفـــره میخواهد .........
.............. یک گنبـــد فیــــــــــرو زه ای و ................
.................. یک دل سیـــــــر سکوت ..................

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

✜✜ اَللّهُــــــمَّ کُنْ لِوَلِیِّــــــکَ الْحُجَّــــةِ بْنِ الْحَسَـــــنِ ✜✜
✜✜ صَلَواتُـــــکَ عَلَیْــــــــهِ وَعَلــــــــــى آبائِـــــــــــهِ ✜✜
✜✜ فـــی هـــذِهِ السّاعَـــــةِ وَ فــــی کُـلِّ ساعَـــــةٍ ✜✜
✜✜ وَلِیّــــــاً وَحافِظـــــــــــاً وَ قائِــــــــداً وَ ناصِـــــــراً ✜✜
✜✜ وَ دَلیـــــــــلاً وَ عَیْنـــــــــاً حَتّــــــــى تُسْکِنَــــــهُ ✜✜
✜✜ أَرْضَـــــــکَ طَوْعـــــاً وَ تُمَتِّعَـــــــهُ فیــــها طَویــلاً ✜✜

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

...........همان روز که غرق دنیای خودم بودم.............
...................شهادت از پیشم رفت....................
......................بی خداحافظی ........................

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۲۴
آبان
۰۰

هنوزم وقتی مهدی یراحی گوش میدم 

یادت میوفتم 

رفیقی قدیمی من ...

این زمستونم به یاد تو‌میمونم

برف و بارونم به یاد تو میمونم

هرچی میتونی نیا و تلافی کن 

من تا میتونم به یاد تو میمونم ..

  • ღ فاطمه ღ
۲۷
آذر
۹۹

پایان ۹ ماهگی :)

وقتی که یه قند سفید از لثه ی پایینی زد بیرون !

و مامانی که هی یواشکی دست میکنه دهن بچش و از لمس این قند کوچولو قند تو دلش آب میشه

مامان جون! من میتونم عاشقاااانه ترین هارو برای تو بنویسم

میدونی...

حسم شبیه حس امام صادقه به پسرش!!!!

وقتی که گفت انقدر دوسش دارم که انگار دوس ندارم بچه ی دیگه ای داشته باشم که محبتم به اونم برسه!

.

.

.

+ ممنون از رفقای عزیزی که دعا میکنن پسری سرباز آقا شه :) !!

خیلی مخلصیم، به یادتونیم و دعاگو ! ؛)

  • ღ فاطمه ღ
۰۹
خرداد
۹۹

 

مسافر کوچولوی ما ۳ ماهه شده !

روزای اول وحشتناک بود، غیر قابل توصیف ...

لابلای درد، بیخوابی، خستگی، کلافگی ، عصبانیت و گرسنگی حتی( !) تو بغل گرفتنش مسکن بود برام 

عجیبه این مادری! خدا به ادم توان مضاعف میده...

برا تحمل گریه های وقت و بی وقتش ، عوض کردنهای وقت و بی وقتش، شیر دادن های وقت و بی وقتش، از خواب پریدن های وقت و بی وقتش، عجیبه این مادری!

 

خدا به آدم عشق مضاعف میده! 

دلت ضعف میره، برا انگشتای کوچولو، چشم و ابرو، دهن دماغ کوچولو!لباسای کوچولو که بوی شیر میده! نگاهای بدون کنترلش وقتی چشاش لوچ میشه!! لبخند و هق هق الکی تو خواب! بوی لای گردنش! حتی تحمل بوی پی پی موقع عوض کردنش ! باور کنید عجیبه، عجیب و غریبه این مادری!

 

احساسی رو تجربه میکنی که تا الان به احد الناسی نداشتی و قطعا نخواهی داشت !

 

حسین زیبای خوش اخلاق من ، برات بمونم مادر :) ❤

 

  • ღ فاطمه ღ
۰۹
تیر
۹۸

هنوز آدمای زیادی دور و برمون خبر ندارن!

اما شیرین ترین اتفاقی که میتونه بیوفته 

اینه که منتظر بمونی ببینی باباییش از سفر براش چی سوغات میاره :))



بعله ‌:)

سیب ترش برا مامان، جوراب برا نی نی!

حالا چرا پسرونه!! ^______^


+این تصویر فقط اینجا منتشر میشه چون هرجای دیگه منتشر شه قضیه لو میره 😄😄

+خدایا هیشکی هنوز نتونسته بفهمه تو چقد خوبی

+یاسریع الرضا قربونت برم اخه :)

  • ღ فاطمه ღ
۳۰
شهریور
۹۳


در یکی از دیدارها با مقام معظم رهبری، دانشجویی پلاکی به گردن انداخته بود

پلاک گردنش را به آقا داد تا تبرکش کنند

حضرت آقا بعد از دیدن پلاک، آن را گرفتند و بوسیدند

به نظر شما روی پلاک چه چیزی نوشته شده بود؟




پلاکی که رویش حک شده‌بود: افسر جوان جنگ نرم

  • ღ فاطمه ღ
۲۲
شهریور
۹۳

یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود...

  • ღ فاطمه ღ
۰۵
شهریور
۹۳

.
دانشجوبود...دنبال عشق و حال،
خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،
تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی....

از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم...
قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..
از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه...

وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت...
بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،
آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن...
من چندبار خواستم سلام بگم...منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن...
امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن...
درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن...
یه لحظه تو دلم گفتم:
""حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه...
تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره...!!!
تو که خودت میدونی چقدر گند زدی...!!!
""خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم...
تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،
وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،
کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،
مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم،
از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،
چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،
اما به هرحال قبول کردن...

اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم،
اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،
تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن
""حمید..حمید...حاج آقا باشماست""

نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر...
آهسته در گوشم گفتن...:
""یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی..."""

  • ღ فاطمه ღ
۰۵
شهریور
۹۳

هایٌ علیکـــــــــم!!!{-79-}

حالم خوبه!{-73-}

امشب دارم میرم از اون عروسی خوب خوبا {-130-}

عروس دوست جونمه طَلَبَس

دوماتم پلیسه 

بــه بــــــــــه {-102-}

شمام باید حالتون خوب باشه,اگه خدای نکرده نیس باید خوب بشه!!!{-116-}

بیاین ادامه {-104-}

  • ღ فاطمه ღ
۲۴
مرداد
۹۳

بدون مقدمه شروع میکنم

اصل مطلب

وقتی زمینه موبایل و کامپیوترت عوض میشه

یه نمادی از حال و هوای دلته
مث اینکه حرفای دلتو نقاشی کردی!

و دل من این روزا ...



+دلتنگی یعنی:دلت بخواهد با جمعیت همصدا شوی وبا اشک بگویی... حسیـــــــــــــن آرام جانم حسیــــــــــــــن روح و روانم...
+به تـــو که فکر میکنــــم چشمانـــــم بارانی میشـــوند عصب های چشمــــم کـــــــــربلایی شده اند...(+)
+در نامــه اش به معاویــه این گونه نوشت که :"از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشواره ها پاره شد و به زمین ریخت"

+سه سال برایت کـــافی بود تا بشوی شبیـــه ترین به "مـــــــــــــــادر" تـو اگـــر 18 ســـاله میشدی چــه میـــکردی ؟!



حتما ببینیــــــد
+دریافت
  • ღ فاطمه ღ
۱۴
مرداد
۹۳

به توکل نام اعظمت

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم {-29-}

نمیدونم از دستم شکارین که این همه وخت نبودم!؟

 این غیبتا براتون عادی شده!؟

یا اصلن براتون مهم نبود که بلاگی به عنوان هیس یه ماهه اپ نمیشه...!

انقده حرف دارم واقعن نمیدونم کدومشو بگم

بریم ادامه مطلب

  • ღ فاطمه ღ
۱۳
خرداد
۹۳
سلام علیکم
ایام و اعیاد خدمت همتون تبریک :)
اینکه کم اپ میشم دلیلش قهریه که بیان بام کرده!!
هر سه رو ز یه بار لدف میکنه باز میشه!
در هر صورت شرمنده که بهتون کم سر میزنم چون وبلاگاتون برام باز نمیشه
اما اپم...
  • ღ فاطمه ღ
۰۴
خرداد
۹۳

یکی ازدوستان شیخ رجبعلی خیاط 
به قصد زیارت شیخ از منزل خارج می شود .
در بین راه اندیشه گناهی به سرش می زند .
به منزل شیخ که می رسد و می نشیند ،
 شیخ می گوید : فلانی ! در چهره توچه چیزی می بینم ؟
دردل می گوید

" یا ستار العیوب "
شیخ می خندد و می پرسد :
چه کار کردی آنچه می دیدم محو و ناپدید شد.؟!!

  • ღ فاطمه ღ
۰۹
فروردين
۹۳

صدای تخته و میخ

از بیت علی به گوش می رسد ...

  • ღ فاطمه ღ
۰۹
فروردين
۹۳

سلام

یه ماه و چند روز از اخرین پستم میگذره و بعد از تلاش طاقت فرسا کانکت شدم..

  • ღ فاطمه ღ
۰۲
اسفند
۹۲

سلام سلام سلاااام{-79-}

امروز تفلد وبلاگ جونمه!!!{-85-}

الان یه ساله که همه خوشیامو اینجا باهاتون میخندمو 

همه ناراحتیامو اینجا باهاتون گریه میکنم...{-133-}

خیلی وختام... {-115-}!!!

خیلی خیلی ممنونم از همه اونایی که تو این یه سال همیشه سر همه آپام بودن برام کامنت گذاشتن 

بام هم دردی کردن تشویق کردن تشکر کردن و....{-124-}

سعیده جونمم که همیشه بوده دیه{-107-}

انشاالله تولد وبلاگاتون جبران کنیم {-106-}{-99-}

ممنون که بازم اومدین{-109-}

التماس دوا ...!{-47-}

یاعلی...!{-74-}

  • ღ فاطمه ღ
۲۷
بهمن
۹۲


به یارو میگن: با بالش جمله بساز ..!{-29-}

می گه: یه گنجشک دیدم با تفنگ زدم به بالش ، {-82-}

می گن: نه این بالش ، اون یکی بالش ..{-20-}

می گه: با تفنگ زدم به اون بالش ،... {-42-}

می گن: اصلن بالش رو بی خیال شو ؛ با تشک جمله بساز ..!!{-134-}

می گه: تو شک داری زدم به بالش ؟{-139-}

می گن: اصآ با پتو جمله بساز ..!!{-125-}

می گه: پَ تــو شک داری زدم به بالش ، {-14-}

می گن: اصلا با تخت جمله بساز ..!!{-115-}

می گه خیالت تخت ، زدم به بالش. {-67-}

{-88-}       {-106-}

  • ღ فاطمه ღ
۲۳
بهمن
۹۲

در روزگــــاری که زن هـــا در خیابان ساپــــورت می پوشند

لاک های شبرنگ میزنند و در روز و شـب مثل چـــــراغ هابـــرق میزننـــد

از دامن زن,مـردها,به معــراج که نمی روند هیـچ به تــــاراج می روند


yjz5qaj5pule3d0zc1v.jpg 
  • ღ فاطمه ღ
۱۶
بهمن
۹۲


السلام علیکِ یا بنتَ رسول الله؛ السلام علیکِ یا بنتَ فاطمةَ و خدیجةَ؛

 السلام علیکِ یا بنتَ أمیرالمؤمنین؛السلام علیکِ یا بنت الحسن و الحسینِ؛

السلام علیکِ یا بنتَ ولیِّ اللهِ؛ السلام علیکِ یا أختَ ولیِّ اللهِ؛

 السلام علیک یا عَمَّةَ ولیِّ اللهِ؛السلام علیک یا بنتَ موسی بن جعفرٍ؛

 و رحمةُ اللهِ و برکاته.

  • ღ فاطمه ღ
۰۵
بهمن
۹۲


ﻓﯿﺴﺒﻮﮎ ﺩﺍﺭﯼ؟!!

اوهوم...!

یاهو چی؟!!

ﺁﺭﻩ...!

نیم باز؟!!

ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺍﺭﻡ...!i/icons/s1.gif

وی چت؟!!{-118-}

یســــــــ...!!!i/icons/s31.gif

اسکایپ ﭼﻄﻮﺭ؟!!{-125-}

 اوهون...!!!{-95-}

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﯽ؟{-112-}

ﻧﻪ ﻭﺍﻻ اگر داری ﻟﯿﻨﮑﺸﻮ ﻭﺍﺳﻢ بفرست ؟؟؟!!!i/icons/s23.gif

{-106-}
  • ღ فاطمه ღ
۰۱
بهمن
۹۲

بــآ مـَن از بـودن بـگـــو....


گـوشــم

را کــَـر کـرده

هـیـآهـوـےِ نــَـبودنـتـــ ـــ  +





.: پی نوشتـــ ـ ـ ـ ـ ـ ـــــ :.


نـامـ ه ام تنهـا یک کـلمـ ه بـود ...

 

آن هـم :

 

بـیـا ...

 
بـ ه امضـا کـ ه رسیـدم
...

 

یـاد همـان نـامـ ه مـعروف کوفیـان بـ ه امـام زمـانـشان

 
دستـانـ م را بـدجور لـرزانـد
!

  • ღ فاطمه ღ
۳۰
آذر
۹۲

سلام علیکم {-42-}

قبل از هر چیز به خاهرا بگم یکم از من یاد بگیرین چقد کم میام نت 

یکمم درس بخونین بابا ثواب داره والا {-12-}همش اینجان ...!

همین دیگه {-15-}

آما طبق معمول خرابکاری کردم {-14-}انقد کامپیوترمو دس کاری میکنم هی همش میزنم میترکونمش

یه مدت ازتون دور که میشم عصن نمیدونین حالمو!!!{-38-}

تازه با کلی زحمت مامانه رو راضی کرده بودیم پول بده بریم نتمونو وصل کنیم تا اومدیم یه پست بذاریم....{-28-}

زدم یکی از فایلای ویندوزمو حذف کردم نمیتونم کانکت شم {-26-}

خلاصه ادم هویجوری مهنس میشه دیگه {-7-}

تا نزنی خراب نکنی که یاد نمیگیری {-130-}

دیگه جونم براتون بگه الان از امتحان میام همین اولی رو گل کاشتم {-106-}دین و زندگی اوف!!!

خدا به داد دیفرانسیل و فیزیک و گسسته و ...... برسه {-97-}

دیگه حرفی ندارم جز دعای خیر برای شما ملت عزیز {-38-}مارا نیز بسی دعا کنید{-32-}

سعیده جان ممنون از لینکایی که به طور دائمی و مستمر میذاری {-15-}

دوست دارم عجق ابجی {-49-}

خاهران التماس دعا یاعلی

  • ღ فاطمه ღ
۱۶
آذر
۹۲


شخصى یهودی به حضور امام على علیه السلام اومد

و فکر میکرد خیلی باهوشه {-39-}

وقصد داشت سوالی از حضرت بپرسه که پیش بقیه خجالت زده شن!

 از امام علی علیه السلام پرسید

 عددی را به من بگو که اگر ما ان عدد را به هر عددی از 1 تا 10 تقسیم کنیم

عددی که بدست می اید همیشه عددی کامل باشد نه عددی کسری..!!

امام علی علیه السلام بى درنگ به او فرمود:

«اضرب ایّام اسبوعک فى ایّام سنتک »


(روزهاى هفته تان را بر روزهاى یک سالتان ضرب کن )

شخص یهودی از این جواب متحیر شد ولی چون هنوز به امام علی ایمان نداشت

{-139-}

 جواب را محاسبه کرد

تعداد روزهای یک سال(سال یهودی) = 360


تعداد روزها یک هفته = 7

2520 = 7*360


حال


2520=2520/1
1260=2520/2
840=2520/3
630=2520/4
504=2520/5
420=2520/6
360=2520/7
315=2520/8
280=2520/9
252=2520/10

{-11-}


یـــــــــوز فـــــــــول !!! :




از تـوصـیـه هـای آیـت الله العظمی بـهـجـت [ره] : 

● بـرای دوری از ریـا,  لاحول و لاقوه الا بالله  زیـاد بـگـوئـیـد. 

● بـرای درمـان عـصـبـانـیـت, زیـاد  صـلوات  بـفـرسـتـیـد. 

● بـرای تـمـرکـز فـکـر, زیـاد  لااله الا الله  بـگـوئـیـد.

 ● بـرای رفـع اخـتـلاف زوجـیـن,  صدقه متعدد به افراد متعدد بدهید. 


  • ღ فاطمه ღ
۱۴
آبان
۹۲

 

دوست داشتن تــــــــــو .....


تنــــها گواه عاشقــــی در حیات و ممات است!


**** أحَبَّ اللَّهُ مَن أحَبَّ حُسَـــیناً ****


هر که حســین را دوست بدارد خداوند دوســـتدار اوست .....

 

 

.: درد نوشتـــــــــــــــ :.

 

کوچه را برای حسن


کوفه را برای زینب


قتلگاه را برای حسین


و رقیه هم... ؟!

... خار مغیلان را برای سه ساله نوشته اند ....

 

بالاخره رسید روزای ...

 

 

 

                                                          .: اشک نوشتــــــــــ :.                                                                 

 

کم کم شمارش روزها به پایان میرسد...

 

دیگر نزدیک است فریاد بزنیم:

 

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد,سقای حسین سید و سالار نیامد...

 

دریافت

 

ادامه ی مطلب چند تا مداحی گذاشتم

  • ღ فاطمه ღ
۲۵
مهر
۹۲
  • ღ فاطمه ღ
۱۶
مهر
۹۲

از تـو گـفتن سوزش چشم میآورد و

از تـو نگفـتن تـورم گـلو ...

حال بـگـویـم یـا نـگـویـم 

  • ღ فاطمه ღ
۱۳
مهر
۹۲

به گزارش «بهشت ایران»

 دکتر روحانی در سفر به آمریکا اختیار تام داشت ولی بصیرت نداشت،

 

  • ღ فاطمه ღ
۱۲
مهر
۹۲

قصه اول:

10
20
30 
40
50
60
70
80
90
100

بیام؟ نه نه نیا هنو قایم نشدم یه بار دیگه بشمار

  • ღ فاطمه ღ
۱۰
مهر
۹۲

مقایسه بر رفتار دو طرف بعد از مذاکره:


 

  • ღ فاطمه ღ
۳۱
شهریور
۹۲

این فوضولو میبینین عایا؟؟؟!! {-36-}  {-15-}



کلی با من دعوا گرفته که حق نداری پیش من بخوابی 

مامانم باید پیش من بخوابه

منو به زور بلند کرده مامانشو اورده 

حالا مامانش داره لالایی میخونه براش که یکم نفس بکشیم ما...!!   

کلی کار داشتیم خو{-101-}

مام نینجایی و بی سر و صدا لالاییه خالمو گوش میدادیم{-118-}

  منتظربودیم بخوابه{-112-}

تو قعر500متریه سکوت یه دفعه به مامانش میگه 

مامان بسه دیگه{-15-}  

من:


یاد اون جوکه افتادم 

مامانه داشته واسه نینیش لالایی میخونده بچه میگه مامان دودیقه ساکت باش بذار بخوابیم !!{-104-}

حالا این تموم شده {-137-}

گیر داده من یه سوک (سوسک) دیدم {-139-} 

برقارو روشن کنین میترسم  

هیچی دیگه دوباره برقارو روشن کردیم {-15-}

باز دیدیم چشاش از چشای اون گربه هه تو شرک گنده تر واستاده نیگامون میکنه 

خلاصه مامانش یه فن مامانی زد برد خوابوندش{-106-}


عصن یه وضی داریم از دست این خانوم ملیکا {-133-}

  • ღ فاطمه ღ
۳۰
شهریور
۹۲

 

این را فقط شیعه میفهمد :

پرچم گنبد حرم حضرت عباس علیه السلام روی گنبد حرم حضرت زینب سلام الله علیها نصب گردید

 

دانلود ویدئو

  • ღ فاطمه ღ
۲۶
شهریور
۹۲

دستت را می گذاری روی مرزی ترین نقطه وجودت

یک حس گمشده آهسته شروع می کند به جوانه زدن

سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا می شود

بو می کشی ...

تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا

و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا می گیرد

زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا حواست به من هست ...؟؟

  • ღ فاطمه ღ
۱۷
شهریور
۹۲

سلام دوس تان ...!


چن تا نونوی خوج مزه براتون گذاشتم فقط خودتونو کنترل کنین و نخورینشون!!

خواهرا با شماما...!!

خواهر با خود شمام بعلـــــــــــه ...!!


  • ღ فاطمه ღ
۱۴
شهریور
۹۲

آهنگ My Only Wish از آلبوم Without You


  • ღ فاطمه ღ
۱۲
شهریور
۹۲

ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺁﺭﻡ ﻧﻨﮕﯿﻦ PEPSIﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﺨﻔﻒ

  Pay Each Penny Save Israelﻭﺍژه ی  

ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻫﺮ ﭘﻨﯽ ﺫﺧﯿــﺮﻩ ﺍﺳﺮﺍﯾﯿﻞ ﺍﺳﺖ

 ﺧﻮﻥ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧــﯽ ﺑﺠوش

ﺁﻣــﺪﻩ ﻭ ﻣﻌﺎﻧﯽ ﭘﻨـــﻬﺎﻥ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﺗﺠﺎﺭﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ

ﺟـﻮﺍﺏ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺷﮑﻨـــــــﯽ ﺑﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﭘﭙﺴـــــــﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺎﺷﻦ !

  • ღ فاطمه ღ
۰۶
شهریور
۹۲

بسم اللــه اللطیف الصبور ...

دلـم بـرای " پنجـره فـولاد " ضـریح مـولای رئـوفـــ ،

بـرای یکـ لحظـ ه دیـدن و

لحظـ ه ای نـدیـدنش بـخاطـر " سیـل اشکـــ " ،

【☂】 دلـم بـرای " بـابـــ الجـواد " تنگـــ شده .


  • ღ فاطمه ღ
۰۵
شهریور
۹۲
  • ღ فاطمه ღ
۰۴
شهریور
۹۲

 

کرامت بانوان، بیش از آن است که خود را حراج کنند وخود را به چند لبخند بفروشند.

تنها کسانی که از «کمال سیرت» محرومند،

«
جمال صورت» را در معرض تماشای همگان می گذارند.

هیچ کس با نام " آزادی" دیوار خانه ی خود را بر نمی دارد و شب ها در حیاطش را باز نمی گذارد.

شهید مطهری فرمود:


«حجاب مصونیت است نه محدودیت»

  • ღ فاطمه ღ
۰۳
شهریور
۹۲



به تو من خیره می گردم ؛

به این جنگل ...


به این برکه ...


به خط نور ...

 
به این دریا ...


به رقص آب ...


به این افسون بی همتا ...


چه باید گفت؟


کمک کن واژه ها را بر زبان آرم ؛


بگویم لحظه ای از تو ...


از این زیبائی روشن ،


از این مهتاب ...


بریزم با نسیم و گم شوم در شب ؛


بخندم با تو لختی در کنار آب ...


زبانم گنگ و ذهنم کور ،


تنم خسته ، دلم رنجور ...


تمام واژه ها قامت خمیده ،


ناتوان ...


بی نور ....


پر از پیچیده گیست این ذهن ناهموار ؛


سکوت واژه ها درهم تنیده ،


مثل یک آوار ...


من از پیچیده گی ها سخت بیزارم ؛


تو با من ساده می گویی و من هم ساده می گویم :


 " خـدایــا دوسـتـت دارم "


 .:: شــــــــــــــــــــــرم نوشتــــــــــــــــ ــ ــ ــ  ::.



خـــجالت کشــــیده اے تـــا کنــــون ... ؟


از آن خـــجالت ها که ســــرخ میشوے ...

میسوزے در حـــرارت ِ شـــرم...

صورتت را میپـــوشانے ...

تاب ِ نگاهــش را ندارے ...

خدایـــــا ازت خجالت میکشــــم...


  • ღ فاطمه ღ