˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

... به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

... به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم

˙·˙•☁☂هیســ ـ ـ ـ ــ ☂☁•˙·˙

........ دلــــــم یک جمکــران دو نفـــره میخواهد .........
.............. یک گنبـــد فیــــــــــرو زه ای و ................
.................. یک دل سیـــــــر سکوت ..................

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

✜✜ اَللّهُــــــمَّ کُنْ لِوَلِیِّــــــکَ الْحُجَّــــةِ بْنِ الْحَسَـــــنِ ✜✜
✜✜ صَلَواتُـــــکَ عَلَیْــــــــهِ وَعَلــــــــــى آبائِـــــــــــهِ ✜✜
✜✜ فـــی هـــذِهِ السّاعَـــــةِ وَ فــــی کُـلِّ ساعَـــــةٍ ✜✜
✜✜ وَلِیّــــــاً وَحافِظـــــــــــاً وَ قائِــــــــداً وَ ناصِـــــــراً ✜✜
✜✜ وَ دَلیـــــــــلاً وَ عَیْنـــــــــاً حَتّــــــــى تُسْکِنَــــــهُ ✜✜
✜✜ أَرْضَـــــــکَ طَوْعـــــاً وَ تُمَتِّعَـــــــهُ فیــــها طَویــلاً ✜✜

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

...........همان روز که غرق دنیای خودم بودم.............
...................شهادت از پیشم رفت....................
......................بی خداحافظی ........................

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ◈◈◈ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۳۱ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۷
تیر
۹۲

به توکل نام اعظمت

بســـــــــــــــــــــــم اللــــــــــــــه الرحمن الرحیم...

اوهوم!!

سلام علیکم...

اول یه سوال!!

تا حالا شده مامانتون بخواد بیدارتون کنه بگه پاشو وسایلتو جمع کن میخوایم بریم مشهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

پس دیگه موضوع دستتون اومد!!

انشاالله تا چند ساعت دیگه راهی هستیم...

از طرف همـــــــــــــــه ی دوستان نایب الزیارة خواهم بود انشاالله


آما :


کافیست یک پل بزنی از دلـــ ت تا حرمــش،


بنشینی در صحن انقلاب،


چشم بدوزی به پنجره فولاد،


و نجوا کنی
:

اللَّهمَّ إِنّی أَسألکَ بِرحمَتکَ الَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء
...

اینم دانلود کنید دلتون یه جوری شه!!!


دانلود کنیـــــــــــــــد

یا علی

  • ღ فاطمه ღ
۱۹
تیر
۹۲


شبی ساکت و دلگیر

 خودم بودم و قلبی که زغم بسته به زنجیر

 و نزدیک اذان بود

 که پیچید در آفاق همه نغمه تکبیر

 نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش

 و مشغول دعا باش که باز است به درگاه الهی در رحمت

 و آن لحظه بود لحظه شیرین اجابت

 شدم غرق عبادت

 دو چشمم همه پر اشک  و لبانم همه سوگند

 که یارب تو رهایم کن از این بند

 و گفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم


  • ღ فاطمه ღ
۱۸
تیر
۹۲

به توکل نام اعظمت

بسم الله الرحمن الرحیم

  • ღ فاطمه ღ
۱۶
تیر
۹۲



وقتی که رئیس جمهور منتخب بی حجابی را بی عفتی نمیداند ...

باید عادت کنم که من و ارثیه ی مادری در اقلیت باشیم ...


اما اگر روزی برسد که من باشم و چادرم و شهر باشد و بی حجابی هایش ...


باز هم با افتخار سر میکنم یادگار مادر را...

  • ღ فاطمه ღ
۱۶
تیر
۹۲



شیخ رجبعلــی خیاط:


چشمت به نامحرم می‌افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی!!

اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو:


((یـــــا خیر حبیب و محبوب... ))

  • ღ فاطمه ღ
۱۳
تیر
۹۲
  • خانه شماره یک:
 نصف شب است، مهدی سرش را بالا می‌آورد و فاطمه سادات را که معصومانه خوابیده تماشا می‌کند،

 از روی میز کنار تخت گوشی موبایلش را در می‌آورد و سرش را در گوشی فرو می‌کند.

پیامکی می‌نویسند:

 "بیداری خوشکل؟" ارسال می‌کند به مهندس علوی... دوباره فاطمه سادات که معصومانه خوابیده را تماشا می‌کند.

دستی به موهایش می‌کشد و نوازشش می‌کند... دوباره سرش را می‌کند در گوشی...
  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲


یا ثامن الحجج دل ما وا نمی‌شود ..!


خیلی تلاش کرده‌ام، اما نمی‌شود ..!


هر جا که رفته‌ام و به هر کس که گفته‌ام، گفته است:


به دست من گره‌ات وا نمی‌شود ..!


اصلاً به هر که رو زده‌ام گفته با تشر:


هر جا که می‌روی برو ! اینجا نمی‌شود ..!


نازم به شاعرت که چه زیبا سروده است:


وقتی دل شکسته مداوا نمی‌شود ..!


دستت بزن به دامن سلطان که هر جواب از او شنیده می‌شود


الّا، « نمی‌شود » ..!


حالا من شکسته دل خستهٔ غریب رو کرده‌ام به سوی تو آقا، نمی‌شود؟ . . .

  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲



نگاه دلم


به
باب المرادتان



دوخته شده . . .



کاش
دلم را از این وادی


لحظه ای عبور میدادم. . .

 

  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲



رو بـه قـبلـه مـی نـشـیـنـم. . .

خـسـتـه بـا حـالـی عـجـیـب از تـه دل مـی گویــــم. . .

اَنـتَ فـی قَـلـبی عَـزیـز ...  



  • ღ فاطمه ღ
۱۱
تیر
۹۲



کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم؛

مثل هایی که صبح، زنگ می زنند؛

و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم؛

بعد می فهمیم که خیلی شده ...!

  • ღ فاطمه ღ